پرویز عباسی داکانی، شاعر و پژوهشگر ادبیات کلاسیک در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی نهمین جشنواره شعر یار و یادگار عنوان کرد: امام(ره) شاعری خودشان را به نوعی با شاعران بزرگ پیشین مقایسه میکردند. ایشان در جایی میفرمایند: «شاعر اگر سعدی شیرازی است/ بافتههای من و تو بازی است». حکیمان و شاعران گذشته ما نیز به نوعی روحانی هم بودند به طور مثال خود سعدی در نظامیه تحصیل کرده است. این موضوع بحث مفصلی میطلبد که بزرگان و عالمان ما نیز شاعر بودند.
وی افزود: حتی در میان معاصران میتوان علامه طباطبایی را نام برد یا با یک نسل قبلتر آیتالله کمپانی را در نجف مثال زد یا حاج ملاهادی سبزواری، ملاصدرا و میرداماد و دیگر شاعر حکیم. امام(ره) در امتداد همان بُعد تاریخی قرار دارند که همه علمای ما به نوعی اهل هنر هم بودند و بالاترین هنر هم در تاریخ ما شعر است.
عباسی داکانی ادامه داد: در فرهنگ ما شعر و شاعری افتخاری برای بزرگان است و امام خمینی(ره) نیز فرمودند که لسان شعر بالاترین لسانهاست. این به آن معناست که امام(ره) نظریه زبانشناسی دارند و به مراتب زبان قائل است اما ایشان معتقدند که فرقی بین دانایی و باور داشتن و ایمان است. امام خمینی(ره) حوزه شعر را نزدیک به ایمان و وحی تلقی میکردند.
این شاعر و پژوهشگر افزود: این آنچیزی است که در فرهنگ ما سابقه دارد و به قولی شاعران شاگردان خدایند و «شالشاعراء تلامیذ رحمان» یا به قولی دیگر میشود گفت «پیش و پسی در صف کبریا/پس شعرا آمد و پیش انبیا». شعر یک نوعی تنه به شرع میزند در نتیجه نسبتی فراتاریخی وجود دارد که زبان شعر زبان اذل و حقانی است و لذا چون با خیال هم آمیخته میشود به بالاترین مراتب میرسد.
این پژوهشگر ادامه داد: هگل نیز میگوید بالاترین هنر شعر است. آنچه برای امام(ره) نیز اهمیت دارد دیالکتیک شعر و عرفان است که در تاریخ ما شاعر محض همواره مورد توجه نبوده و شعر درخشان شعر حکمی به شمار میرفته است. یعنی شاعران ما در عین حال که در فرم و ظاهر بسیار توانا بودند، مثل حضرت حافظ و بیدل در عین حال عارف و حکیم هم بودند و بیدلیل نیست که به خیام و فردوسی و نظامی و سعدی لقب حکیم میدادند. در اقوال پیامبر اکرم(ص) نیز آمده است که «ان شعر لحکم» یعنی شعر حکمت است یا اینکه «برخی از بیانها سحرآمیز است». این جادوگری کلام در واقع به فرم تعلق دارد اما آن حکمتآمیز بودن مربوط به محتواست. امام(ره) چون شاعر فنی و رسمی نبودند و در سنین مختلفشان وارد مسایل سیاسی و مشاغل دینی شدند چندان فرصت نداشتند که به تکنیکهای شعری توجه کنند اما در عین حال آن علقه تاریخی را به شعر داشتند، به ویژه در دوران جوانی.
وی یادآور شد: امام(ره) در عین حال خیلی حافظانه شعر میگفتند و اندیشههای متعالی ایشان انجام میدهند در نوشتههای فلسفی و عرفانیشان هم به چشم میخورد. ایشان همچنین بسیاری از ابیات مولانا و حافظ را به شیوه و سبک خودشان شرح کردهاند. من روایتی شنیدهام که نادر نادرپور در قم امام(ره) را دیده بودند و ایشان درباره حافظ و مولانا سخنانی گفته بودند که برای آن شاعر حرفهای عمیق و پرمغزی به شمار میرفته است. نادرپور که خودش جزو شاعران سرآمد بود امام(ره) را از حیث شعر فهمی بالاترین معاصرین فرض کرده است. امام(ره) همچنین به گواه آثار فلسفی و عرفانیشان هم با سنت دیرین شعر عرفانی پارسی انس و الفت داستند و در همان راستا شعر ایشان نیز شعری عرفانی است و میدانیم که زبان عرفانی اصطلاحات ویژه خودش را دارد و امام(ره) نیز به گواهی آثارشان با آن نمادگرایی ویژه زبانی نسبت تام و تمام دارند و در شعرشان نیز این خصیصه دیده میشود. ایشان در جایی میگویند «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم/ چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم».
عباسی داکانی گفت: اینها نشانگر آن است که امام(ره) با آن سنت آشنایی کامل دارند. البته آنچه در شاعری اهمیت زیادی دارد داشتن انگیزه است. امام(ره) همواره روحیهای جوان داشتند و در 80 سالگی همچنان به شعر و شاعریشان ادامه میدهند و اینها نشان میدهد که ایشان سرزندگی روحانی دارند و میتوانند با خدای خود ارتباطی عاشقانه داشته باشند و این کم چیزی نیست.
این شاعر و پژوهشگر گفت: برخی دوستانی که با زبان شعر درباره شخصیت امام(ره) چکامه سرودهاند، باید راجعبه شخصیت امام(ره) نیز نظر بدهند. این در حالی که نظر دادن راجعبه شعر امام(ره) دانش زیادی میخواهد. شعر امام(ره) باید وارد حوزه مطالعات آکادمیک شود. آن ابراز احساسات انقلابی سرجای خودش اما باید آن را به طور جدی بررسی کرد که این کار هم صرفاً از عهده یک ادیب برنمیآید چرا که بحث شعر امام(ره) بحث ادبی صرف نیست و در این عرصه به پژوهشگرانی نیاز داریم که مطالعات فلسفی و عرفانیشان با مطالعه ادبیشان همسان باشد. بنابراین ما به گروهی احتیاج داریم که هم ادیب و هم عارف و فیلسوف و منتقد ادبی در آن حضور داشته باشد. چرا نباید درباره آثار امام(ره) چنین تحقیقاتی انجام شود. علاوه بر اینها جوانان ما هم باید ابعاد عرفانی و فلسفی شخصیت ایشان را بشناسند. به گمانم این کار هنوز انجام نشده است.
پرویز عباسیداکانی، شاعر، پژوهشگر و مدرس دانشگاه است. از میان آثار او میتوان به پاسداران غدیر(غدیر در شعر فارسی، بحث تحلیلی)، سماع سرخ ستارهها(بررسی تحلیلی زندگی و آثار چند تن از شاعران شهید شیعه)، گزیده اشعار، شرح قصه غربت قلبی سهروردی(نقد فلسفی)، شرح گلشن راز شاه داعی شیرازی، تصحیح دیوان جویا تبریزی، تصحیح گلشن راز شبستری، تصحیح کلیات سه جلدی بیدل(با همکاری اکبر بهداروند) اشاره کرد.