پایگاه اطلاع رسانی نهمین جشنواره یار و یادگار/محمد مقتدایی راد: همواره در طول تاریخ پس از درگذشت شخصیتهای بزرگ، جدالهایی بین دوستان و دشمنانشان درباره تحلیل تفکرات، شخصیت و زندگی ایشان در جریان بوده. امام خمینی (ره) نیز با توجه به نقش بسیار مهمی که در سرنوشت ایران و حتی وضعیت منطقه و جهان داشتند از این قاعده مستثنی نیستند.
37 سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و در سالهای بعد از رحلت امام(ره) دو گروه به طور خاص در زمینه شناخت تفکرات و راه امام(ره) قرائتهایی ارائه کردند. گروه نخست یاران اصیل و پیروان امام(ره) بودند که اولا شخصیت و تفکرات ایشان را به خوبی می شناسند، ثانیا به دلیل علاقه و اعتقاد به حقانیت امام(ره) ، نسبت به حفظ راه ایشان و عدم تحریف تفکراتشان احساس مسئولیت دارند.
گروه دوم اما دشمنان امام هستند. دشمنانی که یا آگاهانه و از سر کینه یا به سبب عدم شناخت و احساس تعهد، به دلایل و شیوههای گوناگون، با سکوت و سخنشان سعی در تخریب و تحریف راه امام(ره) داشته و دارند. این دشمنان را میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد. بخش اول از سلطنت طلبان و گروههای معاند مانند مجاهدین خلق تا بعضی رسانهها و شخصیتهای اسلام ستیز را در بر میگیرد که تکلیفشان روشن است و هرچند مخالفند اما حداقل در دشمنی صداقت دارند.
گروه دوم اما، دشمنانی هستند که به امام(ره) و انقلاب اعتقاد ندارند، اما نقاب تزویر بر چهره، خود را دوستدار امام(ره) معرفی کردند و از این راه با تظاهرو عوام فریبی رفته رفته کمر به تحریف ارزشهای انقلاب و آرمان ها و راه امام(ره) بستند. این گروه از آنجا که می دانند قدرت مقابله مستقیم با مردم و انقلاب را ندارند، و از ابراز نظرشان درباره تفکرات امام می ترسند، به استفاده گزینشی از آراء معمار جمهوری اسلامی دست زدند و با پروپاگاندای رسانهای، امام(ره) تازهای ساختند که فرسنگها با حقیقت تفکرات و شخصیت امام خمینی (ره) فاصله دارد. سپس با استفاده از این امامی که جعل کردند مقاصد شخصی و منافع گروهیشان را دنبال می کنند.
این گروه علاوه بر ساختن چهرهای جعلی و گزینشی از حضرت امام(ره)، یاران ایشان را هدف انواع حملات قرار میدهند زیرا در مسیر تحریف امام(ره) مانعی بزرگتر از کسانی که امام(ره) را به درستی شناختند و نسبت به ایشان احساس مسئولیت دارند، پیش رویشان نیست. و نباید فراموش کرد که بنیانگذار انقلاب خود چنین روزهایی را پیش بینی کرده بودند: « احتمال قوى مىدهم که پس از من براى انتقامجویى از من به بعض نزدیکان و دوستانم تهمتها که من آنها را ناروا مىدانم بزنند و به آتشى که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند...» (صحیفه امام ،ج۱۷،ص ۹۰)
«...در توفان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث کمرشکن بعد از انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره کشور را خوردهاند و نه از شهادت عزیزان متأثر شدهاند و با خیالى راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بوده اند مىتوانند در آینده پشتوانه انقلاب اسلامى باشند؟ ...» (صحیفه امام،ج۲۱،ص ۲۸۷)
از امام مردمی تا امام(ره) مردم ستیز
«اراده عمومی مردم» و «قدرت رهبری» دو مولفه اساسی از پیش نیازهای هر انقلابی هستند. در انقلاب اسلامی ایران خیزش تودههای مردم علیه استبداد خاندان پهلوی و نظام سلطنتی، با رهبری امام خمینی به پیروزی رسید. در واقع مهمترین عامل پیروزی انقلاب «ارتباط عمیق امام و مردم» بود که از یک سو امام(ره)، حقیقتا دلسوز مردم خصوصا مستضعفان بودند و آزاد کردن مردم از بند استبداد و استحمار را به تبعیت از پیامبران الهی هدفی مقدس میدانستند، و از سوی دیگر مردم نیز این باور رهبرشان را درک کرده بودند و اعتماد و اعتقادی راسخ به امام داشتند؛ تا جایی که در بهمن 57 فرمان حکومت نظامی ارتش شاه در مقابل پیام مقاومت امام(ره) به مردم، شکستی تاریخی خورد.
این وضعیت بعد از انقلاب هم دوام یافت و مردم در هشت سال جنگ تحمیلی، با تمام سختیها هرگز امام(ره) را تنها نگذاشتند و از فدا کردن جان و عمر و مال دریغ نداشتند. از سوی دیگر حضرت امام(ره) نیز همواره دغدغه وضع مردم را داشتند، تا جایی که با تورقی در آثار ایشان به روشنی پیداست که از نگاه امام خمینی(ره) اساسا مفاهیم «مردم» و «نظام و انقلاب» بدون هم معنایی ندارند.
در آثار امام موارد شواهد بسیاری در تایید این ادعا هست که به چند مورد اشاره می کنیم : «...خدمتگزار باشید به این ملتى که آن دستهاى خیانتکار را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد. شما الآن امانت بزرگى از دست این ملت تحویل گرفتید و مقتضاى امانتدارى این است که آن را به طور شایسته حفظ کنید و به طور شایسته به نسل آینده و دولتهاى آینده تحویل بدهید، و مادامى که این طور باشید ملت پشت شماست، و مادامى که ملت همراه شما باشد هیچ آسیبى به شما و به کشور نمىرسد.
یکى از انگیزههایى که دیکتاتورى پیش مىآورد این است که دیکتاتورها مىبینند ملت همراهشان نیست، اعمال دیکتاتورى مىکنند. یکى از انگیزههاست البته، انگیزههاى دیگر هم دارد. چنانچه ملتها همراه دولت باشند، وجهى پیدا نمىکند که دیکتاتورى بکنند با ملت خودشان، مجهز مىشوند براى کسانى که به آنها حمله مىکنند. وقتى که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را، دیکتاتورى پیش مىآید. در این رژیمهاى سابق شاهنشاهى وضع این طور بود که مردم حال گریز داشتند، و اینها مىخواستند آنها را با فشار نگه دارند و از آنها بدوشند، از این جهت دیکتاتورى پیدا میشد...»صحیفۀ امام(ره) ،ج 18،ص 78ـ80.
«من مدتهاست که وقتى مىبینم رادیو- تلویزیون را هر وقتى بازش مىکنم از من اسم مىبرد، خوشم نمىآید. ما باید به مردم ارزش بدهیم، استقلال دهیم و خودمان کنار بایستیم و روى خیر و شرّ کارها نظارت کنیم. ولى اینکه تمام کارها دست ما باشد، رادیو- تلویزیون دست ماها باشد، اما آن بیچارهها که کار مىکنند هیچ چیز دستشان نباشد، ولى ما که هیچ کاره هستیم دست ما باشد، به نظر من این صحیح نیست... » صحیفه امام، ج 21،ص 450ـ451.
«کارى بکنید که دل مردم را به دست بیاورید. پایگاه پیدا کنید در بین مردم. وقتى پایگاه پیدا کردید، خدا از شما راضى است؛ ملت از شما راضى است؛ قدرت در دست شما باقى مىماند، و مردم هم پشتیبان شمایند...»صحیفه امام ،ج 21،ص512
امام خمینی (ره) سخنان بسیاری در این زمینه و با موضوعات متنوعی از جمله «آزادی و حق تعیین سرنوشت» و «آزادی بیان و اندیشه» و «خدمت به مردم و احترام به آنها» ایراد کردند که در آثار ایشان موجود است؛ و شاید مشهور ترین نمونه آن سخنرانی تاریخی ایشان در بهشت زهرا باشد.
نتیجه ای که میتوان از این گفتهها گرفت، پیوند ناگسستنی ماهیت انقلاب اسلامی و حضور مردم است. حضرت امام(ره) به دو دلیل مردم را هرگز فراموش نکردند و مردمی بودنشان هرگز تبلیغاتی و عوام فریبانه نبود. اولا به دلیل جایگاه مردم در سیره پیامبر (ص) و اندیشه اهل بیت (ع) که این امر را برای معمار انقلاب به موضوعی «اعتقادی و شرعی» تبدیل کرده بود، و ثانیا درک اهمیت مشارکت مردم در بقای حاکمیت و وابستگی قدرت سیاسی حکومت به پایگاه مردمی.
حال اگر کسی بخواهد امام(ره) را تحریف کند و انقلاب را از مسیر اصلی خارج کند چه میکند ؟
آیا برای ویران کردن یک بنا نباید ابتدا به ستونهای اصلی آن ضربه زد ؟
دشمنان نقابدار امام(ره)، به خوبی دریافتند که راه ویران کردن انقلاب، تحریف اندیشههای معمار آن و قطع ارتباط مردم با انقلاب و نظام است. کسانی که به شکلهای متفاوت مستبدند، و مردم را موجوداتی صغیر و احمق فرض میکنند که کسانی باید قیّم آنها در تمام شئون زندگی از جزئیترین مسائل تا حق تعیین سرنوشت باشند. این دشمنان، همان سلطنت طلبان سابق هستند که بر خلاف نظر خمینی کبیر (ره) و عموم مردم، سلطنت مذهبی را به انقلاب اسلامی ترجیح میدهند.
از یک سو با تخریب چهره امام، نسل جوانی که امام را نمیشناسد از انقلاب دلسرد میکنند تا مانعی بر سر راهشان نباشد و از سوی دیگر با استفاده از نام امام(ره) در پی مشروعیت دادن به افکار انحرافیشان هستند.
هدف نهایی این گروه نه براندازی، که استحاله انقلاب است به صورتی که ماهیت جمهوری اسلامی ایران به کلی دگرگون شود و قدرت طلبان و دنیا پرستان و مستبدان و اصحاب زر و زور و تزویر، دوباره به صورت مطلق حاکم سرنوشت ملت و مملکت باشند.
مسئولیت اهالی قلم
وجدانهای بیدار در میان اهالی قلم کم نیستند. کسانی که متعهد به مردم و انقلاب مردم باشند، شاعران و نویسندگان اصیل که دغدغههای اجتماعی داشته باشند میتوانند در این جنگ پنهان فرهنگی حقایق را برای مردم آشکار کنند.
امروز نسل جوانی که امام و انقلاب را ندیده و نشناخته، در پیچ و خم مشکلات زندگی روزمره و دغدغههای معیشت که روز به روز بیشتر میشوند، نه فرصتی برای شناخت امام(ره) دارد نه انگیزهای برای تحقیق.
نسل جوان امروز که پدران و مادران فردا هستند، از یک سو امام(ره) را به روایت بی بی سی و صدای آمریکا و از سوی دیگر امام(ره) را به روایت مصادره کنندگان انقلاب می شناسند و این هر دو یعنی «امام به روایت دشمنانش».
این نسل اگر حقیقت را در نیابد به مرور نسبت به سرنوشت انقلاب بیتفاوت میشود و مشارکت اجتماعیاش به حداقل میرسد. عده ای بی تفاوتی در پیش میگیرند و عدهای به کانونهای قدرت و ثروت داخلی و خارجی میپیوندند.
این تصویر ترسناک از آینده را تنها از رهگذر آگاهی دادن به تودههای مردم و ایجاد احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت انقلاب و کشور در میان جوانان میتوان خنثی کرد. همانطور که در سالهای اخیر شاعران، نویسندگان و روشنفکران متعهد سهمی بزرگ در ایجاد آگاهی اجتماعی میان اقشار مختلف مردم داشتند و از دوران مشروطه تا پیروزی انقلاب، از میرزاده عشقی تا جلال و شریعتی و مطهری، با سخن و قلم بیداری را به رگ خواب ملت تزریق کردند امروز قلمهای متعهد به مردم و سرنوشت این ملت، وظیفه ای خطیر دارند که نباید فراموش شود.