مصطفی محدثی خراسانی: این شعری که امروز به عنوان شعر انقلاب اسلامی می شناسیم و برای ما به تعریف رسیده است، دوران شکوفایی خودش را قطعا در سال های پس از انقلاب اسلامی سپری کرده ولی پیش زمینه اصلی آن بر می گردد به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و آن گفتمانی که بین جامعه فرهنگی و هنری کشور رایج شده بود و بخشی از آن هم متاثر از به وجود آمدن جریان شعر معاصر پس از نیما است که ذهن شاعران معطوف به شعر اجتماعی و بیان این مضامین اجتماعی شد و رفتن به سمت این مضامین ذهن شاعران را معطوف به بسیاری از دغدغه هایی که می تواند مرتبط باشد با روحیه های انقلابی و تحول خواهی می کند.

تمرکز من روی خود شعر انقلاب اسلامی است. این جریان بعد از جریان 15 خرداد که گفتمان دینی و انقلاب دینی در فضای کشور ما سیطره پیدا کرد و شروع به گسترش یافتن شد، زمزمه های اولیه شعر انقلاب را باید در اواخر دههه چهل و اوایل دهه پنجاه در آثار شاعران ببینیم. چه شاعرانی که پس از انقلاب همراه شدند مانند آقای گرمارودی، سبزواری،خانم صفارزاده و ... و چه شاعرانی که در آن زمان هم همراه انقلاب بودند و کار می کردند و ذهنشان معطوف به انقلاب و تحول و عدالت طلبی بود و این ها زمینه ساز شعر انقلاب شد.
در آن سال ها بیشتر شعر بود که همراه می شد با انقلاب و تاثیر می گذاشت بر فضای انقلابی که به وجود می آمد به خصوص در فضاهای دانشگاهی اما در سال های بعد از انقلاب بیشتر شعر تاثیر پذیرفت از آموزه های انقلاب و این تاثیر توانست هم شعر را به یک فراز تاریخی دیگر برساند و هم شعر توانست پیشگام ترین هنر در نهادینه کردن ارزش های انقلاب و انتقال پیام های انقلاب اسلامی باشد و به گسترش آن کمک کند
نسل ما یعنی نسلی که در آستانه انقلاب نوجوان و جوان بودند اصلا شاعرانگی خودشان را با الهام گرفتن از شخصیت حضرت امام آغاز کردند. لب باز کردن ما به شعر، انگیزه اش و محرک و زمینه سازش، شخصیت اسطوره ای حضرت امام خمینی بود. چهره ای که قرن ها منتظر ظهورش بودند و باعث سعادت ما بود که این اتفاق در دوران جوانی ما رقم بخورد و ما شاهد یکی از بزرگترین رخداد های بعد از اسلام و بعد از حوادث صدر اسلام در کشورمان باشیم و در آن سال های ابتدایی من بارها مجموعه ها و آثاری را که مطالعه می کردم این آثار در قالب مجموعه های شعر انقلاب اکثرا در سایه ی اشعاری در وصف حضرت امام بودند و شاعران برای بیان چهره انقلاب و ارزش های انقلاب اسلامی، دیالوگ و گفتمان خودشان را با حضرت امام در آثارشان برقرار می کردند
ابعاد تازه ای از شخصیت حضرت امام و تفکر و بینش فراگیر ایشان تازه دارد خودش را نشان می دهد. امام در صحبت هایشان گفتمان هایی داشتند که در آن زمان برای ما مبهم بود و الان به تازگی جهان دارد به گفتمان های ایشان می رسد. حضور امام در آثار اجتماعی به عنوان یک شخصیت نه تنها کم رنگ نشده بلکه با ظهور افق های جدید شخصیتی ایشان این حضور خیلی پر رنگ تر شده و درک بیشتری را می طلبد.