هشتمین جشنواره بین المللی شعر یار و یادگار

تا شروع رویداد:

ثانیه
دقیقه
ساعت
روز

یادداشت حمید هنرجو، دبیر اجرایی جشنواره بین المللی شعر یار و یادگار: مردم و سنگر فرهنگ

در اینکه فرهنگ، امروز در جهان دستخوش بسیاری از شرایط خاص شده است،تردیدی نیست. اما اینکه تصور کنیم انفجار اطلاعات قدرت فرهنگسازی را از ما سلب کرده است، یا جوان و نوجوان ما علقه ای به مواجهه کلامی و پذیرش حقیقت ندارد،همان اتفاق ناخوشایندی است که مخاصمان فرهنگ اسلامی - ایرانی می خواهند و از طرق مختلف، دنبال می کنند

حمید هنرجو: پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با ماهیت فرهنگی و مشارکت بالای اجتماعی، محاسبات سیاست بازان کهنه‌کار جهان را به هم ریخت، به‌نحوی که پس از گذشت سالیان متمادی و عبور توفیق آمیز ملت ما از فراز و نشیب‌های بسیار، هنوز در چنبره حیرت گرفتارند، بارها تحلیل و تفسیرکردند، نوشتند و استدلال پشت استدلال آوردند بلکه از عظمت وجودی این تحول بزرگ بکاهند، اما نتوانستند زیرا خودشان هم به آن تئوری‌های نخ‌نما و مغرضانه باور نداشتند، دیگر چه رسد به افکار عمومی!

در طول سی و چند سال گذشته ملت چه بحران‌هایی را از سر گذرانده و چه‌بسیار سرمایه‌های مادی و معنوی را صادقانه در مسیر تداوم عزت و سربلندی خویش قرار داده است، دهه‌های 60، 70، 80 و حوادثی خواسته یا ناخواسته از پی هم که هریک در نوع خود، حساس و معنادار بوده‌اند و نقش کلیدی و اصلی آحاد مردم در آنها غیرقابل انکار است.

از حوادث ناخواسته می‌توان به جنگ اشاره کرد که گرچه در ظاهر ضایعات بسیاری را به ما تحمیل نمود، اما دستاوردهای بیشماری هم در پی داشت. هشت سال تمام یک ملت با ظرفیتی مثال زدنی و تمکین از ولایت فقیه، موفق شد دربرابر انبوهی از قلدران و متجاوزانی بایستد که از سوی قدرت‌های استکباری تغذیه مالی، تسلیحاتی و رسانه‌ای می‌شدند، نهالی که هنوز در عنفوان شکوفایی بود، آماج تیرهای زهرآگین متجاوزانی قرار گرفت که از خواب انقلاب اسلامی هم خوف عجیبی داشتند... .

حوادثی نظیر موج ترورها و هجمه سیاسی به شخصیت‌های موجه و معتقد به نظام و بروز و ظهور جریانات ساختارشکن با تعیین نقشه راه توسط بیگانگان، در تقویم انقلاب رقم خورده و به‌حول و قوه الهی، هربار با هدایت رهبری و هوشمندی مردم فهیم، فرجامی خیر یافته و برای چندمین بار دخالت سعایت آمیز دشمنان قسم خورده آشکار گردیده است.

امروز اما منازعات در کره خاکی، ادوات و آداب دیگری یافته است، نفوذ و رسوخ به افکار و قلبها و احیای جنبش‌های سکولار در مناطق مختلف به‌ویژه سرزمین‌هایی که از باورها و اعتقادات دینی برخوردارند، به‌آرامی جای خودرا به موشک پرانی و تهاجمات فیزیکی سپرده و امروز، هریک از ما نمونه‌های فراوانی از این دست تهاجمات خاموش، اما به‌مراتب تأثیرگذارتر از جنگهای رایج سراغ داریم... .

موکدات ارزنده رهبر فرزانه انقلاب اسلامی طی دو دهه اخیر مبنی بر تهاجم وشبیخون فرهنگی سازماندهی شده علیه ما از منظری ، یادآور هشدارهای ناصحانه بنیانگذار نستوه انقلاب حضرت امام خمینی(ره) در طول سالهای دفاع مقدس است، بانگ هایی که موجب بیداری بیشتر ملت و سرخوردگی و زوال دشمن می شد.

حقیقت امر این است که تشدید اقدامات دشمنان با استفاده از ابزارهای روز فرهنگ و تکنولوژی به معنای ناامیدشدن از تهاجم فیزیکی و خوشبین بودن به پیروزی در میدان کارزار جدید یعنی عرصه فرهنگ است.

به راستی چه اتفاقی افتاده است که این امید پوشالی برای آنان ایجاد شده؟ آیا عرصه فرهنگ در کشور ما با وجود ده ها نهاد و دستگاه فرهنگی، تربیتی،هنری و ... در جذب افراد و افکار عاجز هستند ؟ یا اصولا دایره شناخت متولیان دستگاه های مزبور از فرهنگ و اهالی آن، محدود شده است؟ نگارنده به خاطر می آورد که وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت های مختلف ،همواره ابراز و اظهار کرده اند که یگانه دستگاه متولی فرهنگ درجامعه نیستند ...

درحالی که پیش از تصدی دستگاه مذکور و زمان اخذ رای اعتماد نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، توانمندی شان را با داشتن طرح و برنامه متقن و موثر، اعلام و خود را واجد شرایط لازم جهت مدیریت دستگاهی عظیم و فرهنگی درکشور معرفی کرده اند و  همان زمان نیز از وجود سازمانهاو نهادهای دیگر درکشور که در حوزه فرهنگ، دستی دارند آگاهی داشته اند، پس اشکال کار درکجاست؟!

در اینکه فرهنگ، امروز در جهان دستخوش بسیاری از جریانها و شرایط خاص شده است ، هیچ تردیدی نیست اما اینکه تصور کنیم انفجار اطلاعات و تکثر رسانه های جدید و فرایندهای رنگ به رنگ زندگی امروز، قدرت فرهنگسازی را از ما سلب کرده است،  یا جوان و نوجوان ما علقه ای به مواجهه کلامی و پذیرش حقیقت ندارد ، و یا باید برای تبلیغ و تبیین معارف دینی و انقلابی ، رفتار و گفتار تحکم آمیز داشت و ... ، همان اتفاق ناخوشایندی است که مخاصمان فرهنگ اسلامی - ایرانی می خواهند و از طرق مختلف، دنبال می کنند.

بدیهی است همه نهادها و دستگاه های فرهنگی در کشور دارای کارکرد و اهمیت هستند ، مگر می توان نقش مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را در برنامه های کلان فرهنگی کشور نادیده گرفت؟ یا از تاثیرات صدا و سیما غافل بود؟

یا از رسالت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که در صدور پیام فرهنگی ما به دیگر کشورها و ملت ها اهتمام دارد، آموزش و پرورش ، آموزش عالی و ...غفلت ورزید؟  مطلب اصلی این است که اولا همه دستگاه ها و نهادهای فرهنگی می بایست بازویی برای یکدیگر باشند تا اهداف غایی محقق شود ، ثانیا باید اتفاقی بیافتد که آحاد مردم که به تعبیر امام(ره) ولی نعمت کشور هستند و در همه زمینه ها حرف برای گفتن داشته و توان علمی و عملی از خود نشان داده اند ، درسنگر فرهنگ و کار فرهنگی نیز به مشارکت جدی - و نه فقط در محدوده بیلان های کاری - طلبیده شوند، آنگاه خواهیم دید که چگونه در این میدان نیز فاتحانه رزمیده  و با استفاده از ظرفیت های موجود ، از کیان و مواریث معنوی و معرفتی کشور به بهترین نحو حراست می کنند.