برگزیده ترین مقالات جمهوری اسلامی در اندیشه امام خمینی (س)

تا شروع رویداد:

ثانیه
دقیقه
ساعت
روز

جایگاه مردم در اندیشه امام

امام در عین اینکه بر حضور و شرکت فعال و مستمر مردم در صحنه های گوناگون انقلاب تأکید داشت اما هر وقت احساس می کرد باید به تعبیر امروز به مردم خط بدهد یا متوجه بود که ممکن است به علت کم‏ تجربگی یا احتمال شیطنت دشمنان قسم خورده و کار کشته یا دسیسه های استعمار و استکبار انحرافی حاصل آید مستقیماً و قاطعانه اظهار نظر می کرد و رهنمود می داد.

 

*دکتر منوچهر اکبری

 بسیاری از اندیشمندان و نظریه‏پردازان سیاسی و تحلیلگران و مدرسان نهضت ها و انقلاب های اخیر جهان، وجود سه محور یا اصلِ مردم، رهبری و عقیده را، رمز پیروزی و تداوم انقلابها دانسته اند. بین این محورها و مبانی از جهاتی ارتباط و پیوند وجود دارد. در عین حال که در کمون هر دو با یکدیگر وحدتی درونی نهفته است؛ بدین معنی که باید بین مردم و رهبری پیوند نفوذ ناپذیر و مستحکم برقرار باشد و از دیگر سو بین مردم و عقیدۀ انقلاب و نهضت باید وحدت بلامنازع باشد؛ از بعد سوم اگر بین عقیدۀ نهضت و رهبر و مردم در ادامۀ مسیر کوچکترین ناهماهنگی به چشم بخورد همین رخنه کوچک روزی شکافی عمیق می شود و چه بسا که زمینه شکست و انحراف را حاصل آورد.

با تحلیل و بررسی انقلاب ها و حرکتهای آزادیبخش جهان با نظر داشت به این محورها درمی یابیم، تا زمانی که رشته محکم درونی بین این سه برقرار باشد آن انقلاب بیمه شده است. انقلاب اسلامی ایران که در جهاتی جزء استثناهای قرون اخیر محسوب می شود، با وجود هزاران مقاله و تحلیل و تفسیر و کتاب، هنوز هم ناشناخته است. صد البته که هر چه توان و پشتوانه عقیدتی مردم و رهبر عمیق و غنی تر باشد، تداوم و در نهایت حیات و بقای انقلاب تضمین شده تر است. با اندک تأمل در شناخت برخی از زوایای رهبری امام راحل درمی یابیم که از جهاتی خود، رهبرساز بوده است. اینکه معتقدیم رهبر خود رهبرساز بوده است، درست است که فاصلۀ امام با هر شخص دیگر آنقدر بسیار است که در این زمینه قیاس تا حدی مع الفارق می نماید، اما این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت که شخصیت های بعد از امام در کشور ما، هر یک از رهبران سایر کشورها از هر جهت برترند و این قیاس هم مع الفارق است. تذکار این اصل دردآور خالی از فایده نیست که اصولاً ما ایرانیها تا کسی یا چیزی را داریم خوب از آن قدرشناسی نمی کنیم، در مواردی هم کم لطفی از خود نشان می دهیم، البته این مسئله به لحاظ اجتماعی و روحی به دیگر امور و زمینه ها برمی گردد، چه بسا جزو روح کلی ملتها قابل تحلیل و تبیین باشد. شاید اینها ـ نتیجه همان روحیۀ مطلق گرا بودنست. شاید هم وجود تفکر دینی شیعی و وجود امامان معصومی باشد که تبعیت از آن بزرگواران همیشه آرزوی ما بوده است. علی وار زیستن، حسین گونه بودن، زینبی شدن، فاطمه وار حرکت کردن با آنچه ما شیعیان مدعی آنیم فاصله ها دارد. به دیگر زبان وقتی ملاک ها و معیارها معصوم باشند، برای پیروان و مریدان چون ملاک شدن کاری است صعب و ناممکن. بی توجهی به همین اصل بظاهر ناشناخته و با اهمیت بعضاً عوارض منفی سنگینی را برای ما در پی داشته است.

متفکران و فیلسوفان در عصر بوعلی

اگر بین شناختی که از اولیای خدا و به خصوص انبیا و امامان بزرگوار داریم با مجریان و دولتمردان حکومت اسلامی اندک زاویه اختلافی ببینیم در راستای همان مطلق‏نگری به ردّ کامل و محکومیت همه جانبۀ آن محور حکم می کنیم و این از انصاف به دور است زیرا شرایط قیاس حجیت در آن برقرار نیست که در نتیجه آن صغری و کبری امری قطعی و یقینی، آنگونه که انتظار داریم باشد. در زمینه علمی نیز همینگونه است. گروهی از اندیشمندان و تدوین کنندگان تاریخ علوم و اندیشه های اسلامی معتقدند در عصر بوعلی سینا بیش از ده ها متفکر، فیلسوف و فقیه و دانشمند اسلامی زندگی می کردند که هر یک برای خود، بوعلی کوچکی بودند، اما در اذهان تاریخی و هم در ذهن مردم، باز ابهت و عظمت و معروفیت بوعلی به حدی است که دیگران یا زیر سایۀ او قرار می گیرند و یا آنقدر کوچکند که به نظر نمی آیند، و این بسیار دردآور است. این اصل در حوزۀ ادب و هنر نیز مطرح است. وقتی می گویند حافظ و سعدی و مولانا و فردوسی و عطار و سنایی و چند شاعر شاخص دیگر، گویا به یکبار نام دیگران یا فراموش می شود، و یا اصلاً مطرح نیستند، در صورتی که به واقع چنین نیست، حتی در همان دوره و عصر شاعران بزرگ افراد و دیگری نیز هستند که برای خود جایگاه و سبک و زبان و مقامی دارند. در انقلاب ما هم همینطور است. اگر چه هر خردمند جامع نگر به رهبری داهیانه و پیامبرگونه و الهی و راهبردهای شگفت آور امام در هدایت کشتی انقلاب معترف است، اما طرح این نکته ضروری می نماید که بالاخره آن امام که هنوز هم در هر تنگنا همگان از عظمت و حرمت و محبوبیت و عشق او مایه می گذارند و به تعبیر ناب جدید از آن دریای معرفت و هدایت خرج می کنند، مگر نه اینکه آن زعیم را، حتی اگر درختی تصور کنیم از شاخ و برگهایی برخوردار بوده است؛ افرادی بی انصاف و شاید غرض ورز حتی شاخه ها و برگهای آن سترگ نستوه و طوبای سر به فلک کشیده را هم نادیده می گیرند.

با ذکر این مقدمه به یکی از اساسی ترین موضوعات در شناخت انقلاب اسلامی می پردازیم که همانا رابطه و پیوند امام و مردم است. این کار یا بازنگری و مرور بر افکار و اندیشه های امام هم برای مؤمنان و عاشقانش بر مبنای «وَ ذَکّر فان الذکری تنفع المؤمنین» مفید است و هم برای مشتاقانی که دنبال رمز و نسخۀ رمان خود و ملت خویشند برخی از زوایای شگفت آورترین انقلابهای اخیر جهان اندکی باز گفته آید.

 

برای مطالعه ادامه مقاله کلیک کنید.