برگزیده ترین مقالات جمهوری اسلامی در اندیشه امام خمینی (س)

تا شروع رویداد:

ثانیه
دقیقه
ساعت
روز

بررسی نقش مردم در حکومت اسلامی و مبانی نظری آن از دیدگاه امام خمینی

حضرت امام خمینی به همان میزان که جدایی دین از سیاست را نمی پسندیدند از جدایی مردم از بدنه حکومت نیز نگران بودند و معتقد بودند هم چنان که بدون شریعت نظام سیاسی جامعه اسلامی شکل نمی گیرد بدون مردم نیز حکومت اسلامی محقق نمی شود.

 

 

امام خمینی مردم را یکی از پایه های حکومت اسلامی می دانست و در بیانات خود همواره بر لزوم اتکای حکومت به مردم، عدم تحمیل اراده بر مردم، رضایت مردم، نظارت مردم و ... تأکید می ورزید.

گفتار امام مملو از عبارت «مردم» (1212 مورد) و «ملت» (1523 مورد) است و شاید به جرأت بتوان گفت کم تر فقیهی است که مانند وی، مردم را واجد نقش های اساسی و تعیین کننده دانسته و آن ها را در نظر و عمل مورد خطاب و تکریم قرار داده باشد.

دفاع امام از نقش و جایگاه مردم، در دفاع ایشان از نظام «جمهوری اسلامی» و استواری آن متبلور می شود. امام خمینی کوشید پیوند بین نظام اسلامی و مردم را در قالب مذکور صیانت و تقویت نماید و به چالش با دیدگاه هایی برخیزد که اسلامیت را مغایر با جمهوریت می دانستند.

در این مقاله سعی می شود تا نقش مردم را در گفتمان امام خمینی  به روش اسنادی مورد بررسی قرار دهیم و جایگاه مردم را در حکومت اسلامی را از دیدگاه ایشان تعیین نماییم.

مقدمه

مفهوم دولت از کاربردی ترین مفاهیم در حوزه دانش سیاسی است و این مفهوم همواره متحول بوده است و در میان اندیشمندان سیاسی اجماع نظر و زبان مشترکی در ارائه تعریف مفهوم دولت وجود ندارد. ولی تحول مفهوم دولت را در دو حوزه می توان پی گرفت، نخست در حوزه نظر و دیگری در حوزه عمل. مهم ترین تحول مفهوم دولت در اندیشه های سیاسی باستان و عصر جدید تحولی است که از مفهوم ارگانیکی به مفهوم مکانیکی ایجاد شده است به عبارت دیگر در نظریه مکانیکی دولت ابزار ساخته انسان برای حل مسائل و مشکلات سیاسی به حساب می آید.

در حوزه عمل نیز دولت دچار تحول بوده است، همگام با تحول عملی دولت به سوی اشکالی چون دولت شهر، دولت فئودالی، دولت مطلقه و اشکال دولت مدرن، ارتباط منطقی بین تحول نظری و تحول عملی دولت ها همانا محدود شدن حوزه اقتدار دولت ها و وابستگی آن ها به ملت ها و پررنگ تر شدن نقش مردم بوده است.

در جهان اسلام نیز نظریه های جدید اسلامی برخلاف نظام سیاسی قدیم که بر دو عنصر اقتدار و اطاعت تأکید داشت نوعاً تمایلات مردم گرایانه دموکراسی دارند که در مسیر گسست و تقابل با نظریه های سنتی شکل گرفته اند. نظریه های قدیم نظام سیاسی محصول دورانی است که دولت اسلامی در سلطه ایرانی و الگوی اقتداری آن استحاله یافته و یا به عبارت دیگر نمادینه شده بود. اما نظریه های جدید به طور کلی زاده دورانی تاریخی است که جوامع اسلامی در آستانه تحول به نوعی از زندگی سیاسی جدید است.

 

ادامه این مقاله به قلم عبدالله پیروزی و ندا آذرنگ را اینجا بخوانید.