مفهوم آزادی
آزادی مفاهیم مختلفی دارد که در این جا ما به چهار مفهوم اشاره می کنیم:
1) گاهی منظور از آزادی، قدرت ها و توانایی های تکوینی است که خدای متعال از آغاز خلقت در درون انسان به ودیعت نهاده است که به مقتضای آن می تواند ـ در صورتی که موانعی دست و پاگیر او نشود ـ کارهای مختلفی را که تمایل دارد به انجام رساند. پس این دیدگاه به تواناییهایی که اقتضای ذاتی انسان است اشاره دارد. چنین آزادی را خدا به انسان داده است و جز او هیچ کس، نه می تواند آن را به انسان بدهد و نه می تواند آن را از وی سلب کند.
البته، انسان می تواند به کمک همان آزادی خدادادی، خود را بنده دیگران کند و به اختیار آزادی را از خود بگیرد از این رو علی(ع) در یکی از سخنان خود می فرماید: «لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرّاً؛ بنده غیر خود مباش در حالی که خدا تو را آزاد آفریده»[1]
در ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر به این آزادی اشاره شده است: «تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند.» و سپس آزادی های دیگر را بر این آزادی ذاتی مترتب می کند.
2) گاهی منظور از آزادی آن است که انسان در اعمال و رفتار خود رها باشد و در گرو هیچ قید و بند اخلاقی، ارزشی، حقوقی و اجتماعی نباشد و هر کاری را که می خواهد و تمایلات فعلی او ایجاب می کند ـ بدون توجه به نتایج خوب و بدی که به حکم عقل در آینده ممکن است بر آن مترتب شود ـ به انجام رساند.
آزادی، به این معنا، رها شدن تمایلات از احکام عقلی و ارزش های معنوی و اخلاقی را به دنبال دارد و هرچند لذایذ آنی را برای انسان به همراه می آورد، ممکن است زیان های جبران ناپذیری به آینده انسان وارد سازد و در اصطلاحِ اخلاق اسلامی و آیات قرآنی به آن هواپرستی اطلاق می شود.
در واقع، می توان گفت: این همان آزادی تمایلات و هواهای نفسانی است از احکام عقلی که هرچه تجربه، آگاهی و آینده نگری شخص بیش تر شود، محدودیت بیش تری را پذیرا خواهد بود.
3) گاه منظور از آزادی، رهایی انسان از تأثیر مخرّب تمایلات حیوانی و آزادی عقل از بردگی و اسارت هوای نفس است تا بتواند به حکم عقل گردن نهد، طوفان تمایلات و هوا و هوس، او را به بیراهه نکشاند و منشأ سقوط و هلاکت او نشود.
4) گاهی منظور از آزادی، رهایی انسان، افراد، گروه ها و جوامع انسانی از اسارت دیگران، اعم از افراد و جوامع دیگر خواهد بود. رها شدن از موانعی است که افراد یا جوامع و دولت های تجاوزگر پیش پای افراد، جوامع و دولت های ضعیف می نهند و میدان آزادی عمل آنان را محدود یا سلب می کنند، یا از افراد و دولت های ضعیف، در مسیر تحقق خواسته ها و اراده خود، استفاده ابزاری می کنند.
امام خمینی در این باره می فرماید: «... از جوانان، دختران و پسران می خواهم که استقلال و آزادی و ارزش های انسانی را ولو با تحمل زحمت و رنج فدای تجملات و عشرت ها و بی بند و باری ها و حضور در مراکز فحشا نکنند، که آنان... جز... به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان... به چیز دیگر فکر نمی کنند.»[2]
ادامه مطلب...