برگزیده ترین مقالات جمهوری اسلامی در اندیشه امام خمینی (س)

تا شروع رویداد:

ثانیه
دقیقه
ساعت
روز

نسبت میان حق، تکلیف و قانون در اندیشه سیاسى امام خمینى(س)

در حوزۀ اندیشۀ سیاسى مسائلى چون حق، تکلیف، مسئولیت، حقوق و قانون از ارکان اساسى اندیشه به شمار رفته و مورد بحث بسیارى از اندیشمندان بزرگ بوده اند. اینگونه مسائل در نگرش امام خمینى(س) نیز داراى جایگاه مهمى است و لذا در جاى جاى مباحث خود به این موضوعات اشاره کرده اند.

 

 

مسائل حق، تکلیف، حقوق و قانون در نگرش امام خمینى داراى جایگاه مهمى است و لذا در جاى جاى مباحث خود به این موضوعات اشاره کرده که نسبت به مفهوم و رابطه و ارتباط میان آنها داراى دیدگاه خاصى است. در این مقاله به بررسى این مفاهیم دربارۀ ارتباط آنها با یکدیگر در اندیشۀ سیاسى او خواهیم پرداخت.

 1ـ مفهوم حق

مهمترین مترادف حق در فارسى راستى است که راستى به معناى مطابق با واقع و عینیت داشتن است و در اصلاح دین حق، دین راست و سنگ حق، سنگ تمام و درست و کامل است. مفهوم حق آنگاه که به امور انسانى و اختیارى (ارادى) ارتباط مى یابد علاوه بر عینیت داشتن یک بار اضافى نیز مى یابد و آن وجود نوعى سلطه یا حکومت یا سلطنت است. بدین معنا که حق داشتن به معناى برخوردارى از نوعى سلطنت و سلطه و اختیار است که با واقع امر، انطباق دارد و راست است به همین جهت در نگرش فقهى از آن به نوعى سلطنت یا حکومت ضعیف تعبیر شده است. بنابراین در اینجا حق به معناى اختیار یا اقتدار یا سلطه یا ولایت مبتنى بر واقع و راستى مى باشد. مفهوم حق در این معنا با اضافه شدن تخصیص مى پذیرد مانند حق تقدم، حقى که کسى را بر دیگران مقدم دارد.[1] یعنى، اختیار یا سلطه اى براى آن کس نسبت به دیگران در حوزه اى خاص مثلاً به دلیل شایستگى اش با واقعیت و ضرورت ـ در امور اختیارى ـ انطباق دارد. بعلاوه این مفهوم در این معنا غالباً به صورت جمع حقوق مى آید. حق در این معنا از آنجایى که نوعى سلطه و مالکیت است قابل مطالبه مى باشد و این موضوع مورد تأیید امام نیز بود. به عنوان نمونه در مورد قیام و انقلاب مردم ایران مى گوید:

مملکت ما امروز قیام کرده است... مسئله اى است که منطقى است که بشر باید دنبالش باشد. اینها دارند حقوق اولیۀ بشریت را مطالبه مى کنند. حق اولیۀ بشر است که من مى خواهم آزاد باشم... من مى خواهم خودم باشم، حرف ما این است. این حرفى است که در هر جا شما بگویید، همه از شما مى پذیرند.[2]

بر مبناى چنین سخنى، حق اولاً، به دلیل وجود نوعى سلطه، اقتدار یا ولایت ضعیف، طلبیدنى است و مى توان آن را گرفت. ثانیاً، امرى است که چون مطابق با واقع است، همگان آن را مى پذیرند و این پذیرش امرى طبیعى و فطرى قلمداد مى شود. 

 

این مطلب بخشی از کتاب اندیشه سیاسی امام خمینی است که دکتر محمدحسین جمشیدی تالیف آن را به عهده داشته است. برای مطالعه کاملتر اینجا را کلیلک نمایید.